داداش.................
شیر یه روز تصمیم گرفت با دوست
دخترش(ببخشید نامزدش) ازدواج کنه
در وسط جشن و در گردهمایی با شکوه
شیر ها به مناسبت این واقعه مهم
موش کوچکی با احتیاط زیاد راهی برای
خودش پیدا کرد و روبروی داماد وایساد و با صدای رسا و لرزان!! گفت " داداش
عزیز ازدواج تو رو تبریک می گم و برای داداش گنده ای مثل تو آرزوی خوشبختی
دارم"
یکی از شیر های میهمان غرید که" موش فسقلی تو چطور به یه شیر
می
گی داداش؟"
موش با احتیاط و به آرامی گفت " با اجازه تو داداش عزیز
منم قبل از ازدواج شیر بودم!!"
نتیجه اخلاقی با شما
__________________________
_______________________________________